𝘎𝘳𝘢𝘺 𝘴𝘪𝘥𝘦-

ɴᴏᴛʜɪɴɢ ʙʀᴇᴀᴋꜱ ʟɪᴋᴇ ᴀ ʜᴇᴀʀᴛ

افرا-

____________________

روی زمین نشسته بود و مشغول خوندن دوباره نامه های نمدار با کاغذ کاهی بود.هر از گاهی سرتکون میداد و گاهی میخندید.انگشتشو روی دست خطش میکشید و گاه میلرزید.
دوباره لرزش انگشتاش سراغش اومده بود که در زدند.
با اکراه بلند شد و سمت درِ چوبی و قدیمی خونه رفت.
با باز شدن چهره پسرکِ موبلوطی جلوی چشمهاش خود نمایی کرد و پسرک با لبخندش سلامی تحویلش داد.
لبخند بی جونی مهمون لب‌های خشکیدش شد و پسرک رو به خونه راه داد.
نگاه پسرک به نامه‌ها افتاد و با تعجب بهش خیره شد.
+مهمون داشتی افرا؟
دختر روی صندلی کنار در ولو شد و چشماشو روی هم گذاشت.
-اون اینجا بود‌.
لبخند روی لبهای موبلوطی ماسید و دستشو که دوباره یخ شده بود سمت موهای نامرتب از دویدنش برد و چنگی بهش زد.
+برای اینه که تیله های به رنگ عسلت به قرمزی میزنن؟
صداش ناخواسته بالاتر رفت:
+کاری کرد دوباره مرواریداتو بخاطرش هدر-
با بالا اومدن دست استخونی و کشیده دختر که از شدت سفید بودن رگ‌های روش مشخص بودن ساکت شد و چشماشو با حرص بست.
-هر روز این حالمو میبینی و باز هم برات تازگی داره کاپوچینو؟
لبخندی زد و سرشو به پشتی صندلی تکیه داد.
-من بهتر نمیشم..ولی در مورد بدتر شدن اطلاعی ندارم.پس چرا بازهم خودتو عذاب میدی؟
دستشو روی زانوهاش گذاشت و بلند شد.سمت پسرک رفت و اروم گونه‌های قرمزشو نوازش کرد.
-متاسفم که قلبتو به منی که قلبی ندارم باختی کاپوچینو
دستاشو دور گردنش حلقه کرد و سرشو روی سینش،جایی که صدای قلبشو می‌شنید گذاشت و نفس عمیقی کشید‌.
-این قلب برای آدم اشتباه میزنه.ولی خب کیه که ندونه؟کارِ قلب زنده بودن برای آدم اشتباهه
پسرک به روی موهای مجعد و طلایی رنگش بوسه‌ی آروم و پرمحبتی هدیه داد و توی موهاش نفس کشید.
+قلب من هم برای تو میزنه و زنده‌ست،چه تو مال من باشی و چه نه.
با کف دست پسر رو از خودش دور کرد و توی چشمای پر از اشکش که آماده باریدن بود نگاه کرد.
-این حماقتِ محضه کاپوچینو
پسر کنترلشو از دست داد و صدای فریادش دیوارای خونه رو لرزوند.
+تو احمقی که نمیفهمی من عاشق‌ توام.
جلوتر رفت و یقه دخترو توی مشتش گرفت و بی رحمانه، کلماتشو توی صورتش فریاد زد
+تا کی میخوای فقط تو جون بکنی؟تا کی میخوای خودتو پیشش کوچیک کنی و یه جواب یکسان از تلاشات بگیری؟
به تقلا کردن دخترِ موطلایی اهمیتی نداد و بلند تر فریاد زد
+خودتو نابود میکنی و منو نمیبینی چجوری به پات میوفتم تا همه عشقمو بهت بدم‌.دستای منو ول کردی و دستاتو به سمت کسی دراز کردی که مدام پَسِت میزنه
با سیلی محکمی که از دختر خورد به خودش اومد و قطره اشکِ شفاف و درخشانش روی گونه‌هاش غلطید.
+کاش دوستم داشتی.
دختر بی جون روی زمین افتاد و از پایین به پسرک نگاه کرد.
-میدونستی من دوبار عاشق شدم؟
با انگشتاش روی زمین خط های فرضی‌ِ نامفهوم کشید و لب های خشکیدشو گاز گرفت
-بار اولم چندان دلپذیر نبود.گریه های همیشگی و سردردهای مداوم.من فکر میکردم اون روی روحم خراش میندازه و فاصله‌‌ای با مرگ ندارم ولی اشتباه میکردم.هیچکس از درد قلب و عشق نمرده.
بی صدا دستاشو گرفت و پایین کشیدش تا رو به روش بشینه و بهتر ببیندش
-من ازش فرار کردم به آغوش کسی که فکر میکردم امنه.ولی نبود
نفس عمیقی کشید و سرشو بالا گرفت تا جلوی هجوم اشکاشو بگیره
-امن و پاک نبود.برای همین گاهی فکر میکنم کاش کنار اولینم میموندم..اون کم خطر تر بود
تک خنده کوتاهی مهمون لب‌هاش شد و بعد دوباره به چهره غمگین خودش برگشت
-همه آدما خطرناکن و بهم آسیب میزنن ولی اینکه از مکان امنت چاقو بخوری به مراتب دردناک تره.
لب تر کرد و مستقیم به چشم‌های پسرک نگاه کرد.
-اینارو میگم که بری کاپوچینو..افرای‌ تو دیگه جایی برای درد نداره
بلند شد و دستشو به سمتش دراز کرد،برای اولین و آخرین بار.
-وقتی آقای آدلر بهمون گفت انشا بنویسین من در مورد خودم و اون نوشتم.وقتی آدلر متنمو خوند کشیدم کنار و بهم گفت خودتو غرق نکن دختر
دستشو به شونه پسر کشید و لبخند دندون‌نمایی زد
-من غرق شدم موبلوطی ولی تو غرق نشو
زندگی کن
فقط زندگی کن.
گونه پسرِ مسخ شده رو بوسید و اشکای مزاحمشو کنار زد
پسر گیج سری تکون داد و با گفتنِ فردا برمیگردم سمت در رفت ولی با به آغوش کشیده شدنش نفسش برید و دستاشو برای در آغوش کشیدن متقابلش بالا اورد و دخترکو به خودش فشرد.
روی شقیقه‌هاشو بوسید و از خونه‌ی خسته بیرون رفت.

صبح فردا موبلوطی با دوچرخه تا خونه دخترک رکاب زد و بعد از قفل کردنش به حصار خونه سمت در رفت.
در زدن نیازی نداشت چون در نیمه باز بود و اجازه ورود بهش میداد.
وارد خونه نمور که شد چیزی به جز گرد و خاک ازش استقبال نکرد.
بهت زده اطرافشو نگاه میکرد که چشمش به برگه‌ای روی میزِ قهوه ای رنگ افتاد.
"از من غنچه ای بیرون نمیزنه و برگی رشد نمیکنه،افرای خشک شده دردی ازت دوا نمیکنه.پس بود و نبودم برات تفاوتی نداره کاپوچینو.
ولی تو زنده بمون و زندگی کن کاپوچینو

فقط زندگی کن پسر...و بابت هیچ چیز حسرت نخور،افرا همیشه دوستت داره موبلوطی من
و..
خدانگهدار"

 

 

۷ 𝐥𝐢𝐤𝐞 ۰ 𝐃𝐢𝐬𝐥𝐢𝐤𝐞

وایب متن هات>>>

تو چه وایبی ازشون میگیری جیوویا؟

چیقده قشنگ بود. ಥ_ಥ

ایگو..نمیدونم

از اونجایی که من وارثشم همه حلواها برا خودمه برید کنار=-=

وارث چی؟

نمیتونم واژه ای واسه توصیفشون پیدا کنم.

چطور؟

این وب جز خاکستری بودن چیز دیگه ای هم بلده؟

چرخه تکراری.

حرفای زیادی دارن..یه جورایی متن هات وایب خودتو و وبتو میدن.

دوست دار وبم انقدر خاکستری نباشه ولی حوصله رنگ پاشیدن بهشو ندارم

می‌دونم جوابم رو نمی‌دی

چون اینجا و اونجا نداریم احتمالا

مثل...بهار دو سال پیش کامنتم تایید، و بی پاسخ می‌مونه

حافظه‌ی بدی دارم اما این؟ اینو یادم مونده

می‌دونی یکی از باور هام چیه؟

اینکه آدما، خودشون رو توی نوشته هاشون نشون می‌دن

و من اینجا به گوشه‌ی وبت تکیه می‌دم و لبخند خسته‌ای می‌زنم به چیزی که می‌بینم

چیزی که احتمالا دیده بودمش...قبل تر ها

از طرف من به افرا بگو زندگی برای اشتباه کردنه؛ این بنیانشه 

اما همه‌اش نیست

به افرا بگو وقتشه یه لباس جدید بپوشه، آهنگو عوض کنه، برقصه و به خاطر بیاره بودن رو

به افرا بگو زندگی کن دختر، زندگی!

بگو عشق یک چیزه و خودت؟ خودت یه چیز مهم تر

به افرا و چشم های عسلیش یاد بده بودن رو

و به پسر مو بلوطی...آدما خودشون تصمیم می‌گیرن پای احساسشون بمونن یا نه

که می‌خوان بازم عاشقی کنن، یا نه

به مو بلوطی هم بگو توی بعضی قصه های عاشقانه، بعضی شخصیت ها محکومن به از دور خواستن 

به نرسیدن 

به مو بلوطی بگو و این، تقصیر هیچ کس نیست

می‌دونم جواب این رو نمی‌دی آجوشی کوچولو

و گفتی فعلا

ولی من آدمِ گفتنم

زیاد با سکوت کردن میونه‌ی خوبی ندارم

شاید حتی بهتر هم باشه!

اما حرف های گفته نشده بیشتر درد دارن؛ حداقل برای من

مواظب افرا باش آجوشی؛ زیبا به نظر میاد

افرا از دور زیباست آبی

یادم نمیاد کامنتی ازتو بی پاسخ گذاشته باشم انگار تو یادته
قبول میکنی اگه بگم این نوشته مربوط به بهار امساله نه حالا؟
خودمو نشون نمیده آبی
جالب شد..آبی گفتنام پایین هم افتادن
خیلی وقته از افرا بی خبرم ستاره
فکر کنم اون وقتی که از مو بلوطی خداحافظی کرد خودشو از دید منم پنهان کرد و نمیدونم کجاست که بهش بگم زندگی کن دختر
موبلوطی تا جایی که میشناسمش پای کسی که دوستش داشت و داره مونده
حتی وقتی افرا رفت اون موند و از عشقش گفت

من جواب تورو همیشه میدم رگِ آبی
افرا...دور به نظر میاد
و همه چیز از دور زیباتره

چیزهای دردناک رو خوب یادم می‌مونه

همون موقعی بود که بحث کرده بودیم(دو سال گذشته و هنوز همینیم)

پس چرا انقدر برای من آشناست؟

مو بلوطی...امیدوارم یه روزی قصه‌ی خودش رو بنویسه

 

با این متاسفانه، موافقم

انقدر بد بوده؟

میگردم دنبالش و پیداش میکنم
از بحث کردن بیزارم میدونی؟حداقل تو بحث رو..
موبلوطی؟فکر کنم هنوزم منتظره تا با افرا داستانشونو بنویسه

جرئت داری نباش

خب توی اون بازه‌ی زمانی حساس تر بودم؛ خیلی خیلی بیشتر از الان

یاد اون چیزه افتادم می‌گفت از آدمایی که دروغ می‌گن و...متنفرم 

کی خوشش میاد؟(فکر کنم یکی از دوستام خوشش میاد-)

ای کاش بره و داستانش رو خودش بنویسه

حتی شده تنها

ولی بنویسه

توی یه صفحه‌ی سفید درجا زدن ایده‌ی جذابی نیست

 

 

یو نو وات؟ جرأت دارم و نمی‌باشم اصلا!

*زدن عینک نامرئی و بالا انداختن ابرو

وای آبی من فروردین داشتم ازت اعتراف میگرفتم-

میخواستم بزنم تو دهنت اون موقع که حرف نمیزدی بعد تازه فکر میکردم با یه آدم منطقی و جدی طرفم
ایسا جان؟
امیدوارم بشنوه

هوس کتک کردی؟بعد خیلی اتفاقی نوتیفیام یکیو دیدم که میگه منِ مظلوم و بی نوا؟
بله دقیقا خودِ تو

کلا همیشه داشتی همین کار رو می‌کردی و می‌کنی

چرا همیشه می‌خوای بزنی توی دهنم؟ مگه من چه گناهی کردم در حقت؟

ن- یعنی شاید. 

 

ببین یکم داریم حرف می‌زنیم و توی همین یکم سه بار منو تهدید به کتک کردی

علم من دارم مورد خشونت قرار می‌گیرم کومک-

ای بابا دلت میاد آخه دوس- یعنی عزیز دلم؟

تازه الان بهتر اعتراف میکنی قبلا خیلی...

اذیتم میکنی بچ-
بله بله آیسای خوب و مهربون

حالا تهدید کردم عملیش نکردم که
علم فقط مال منه تو از کی تا حالا اتئیست شدی؟
تو بار دلت فعلا میخواد

چقدر رو داری آخه-

من؟ من؟!

آیسا خیلی خوب و مهربونه تو اون بخش صافتش رو ندیدی-

 

 

نه بابا بیا عملی کن! 

باشه پس بگم خدایا اوکیه؟

همتون همینجوری تهدید می‌کنین-

 

نگفته بودم منو با بقیه یکی نکن؟!

باشه نمی‌کنم!

*کوبیدن روی میز نامرئی

وای بزار دو دقیقه جدی باشم و منو نخندون

من کاملا جدی‌ام الان!

*بالا بردن عینک نامرئی و اخم کردن

کاملا مشخصه جناب

جدی نمی‌گیری منو...غمگین شدم.

خب الان جدی گرفتمت

چی؟

چی، چی؟

*نگاه گیج شده

وای این کیوت بود-

قشنگ و دردناک

فکر کنم



پریسا...اوضاعت رو به راهه؟

حوصله ندارم بخونم خابم میاد

خدایا دونسنگ گشاد..

اوهوم

 

نه الن.. روحی و خانوادگی ک اوکی نیستم.

جسمیم کرونا گرفتم از یکی دو روز پیش...

 

تو چ طوری؟

یادی نمیکنی از ما ..فراموشم کردی احیانا هوم؟

ی زمانی میومدی وبم پیام میدادی

شت...با پدرت به مشکل خوردی؟

عجب...دکتر رفتی؟


فراموش؟نه
و جند روز پیش هم اومدم پیشت..

شما ها دبیرستانین؟

شماها؟

یه نفر اینجاست که منم و اره دبیرستانیم
چطور؟

منطقیه،۱۰ ام؟

هیچی منطقی نیست

آره دهم..و تو؟

هنوزم خابم میاد 

دقت کردی آدما خابشون میاد یجورین؟ 

دوست دارم یچیزی بنویسیم بگم سانسور کنی

ادما همیشه یه جورین



بنویس

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

کسخنده ننداز منو

 

***** *** *********

خدایا میزنمت اخرش



یعنی من و تو

من خبرم قرار بود الان دهم باشم و بخاطر ۱۰ روز الان نهمم و مدرسه ای توش درس میخونم نمیتونم توش جهشی بخونم و این خیلی آلتیه

دردناک بود

دختر یا پسر؟

تنها چیزی که توش شانس آوردم اینه که پسرم

اره توی ایران این شانس محسوب میشه هرچند خودشم بدشانسیه

نسبت به پسرایی که ازم کوچیکترن حس مادرانه دارم

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

*** **** *** *** **** ***** ******** ************ ***** 

 

** * ***

بازم حالت بده؟



اره من و تو

میدونی که میتونی ثبت احوال یک سال خودمو بزرگتر کنم 💀

یه نوشته ساده چیزیو تغییر نمیده

میده؟

تلگرامی جایی چنل چت ندارین؟🐐

چنلایی که من دارم احتمالا مورد علاقه تو نیستن

هرچند الان اونارم ندارم

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

** ** **** ** ***** **** *** ******** *** ******

 

 

** * ****

 

***** *** **** **** ** **** ****** *****

******* *******

جواب

سوالت چیبود؟


از،بس گیراییت بالاست دود

شاید،آها

منظورت چیست کیومرث از مورد علاقه تو نیس،اگر در مورد کی پاپه که بهتره من اصن وارد نشم چون هروقت این اتفاق افتاده پیامد های خوبی برای بی تی اس فنا و اعضای اون چنل نداشته👺

اوه با یه تاکسیک طرفم.



بیخیالش..

تاکسیک نه(سیگما)

نه؟

شاید
جاج نمیکنم

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

**** ***** ******* ** *** ***** ** **** ****** *** ** ** **** ***** * ** *** ******

 

*** **** ***** ***** 

 

**** **** **** *** ** ***** ***** 

چرا باید اینکارو بکنم؟


ساکت باش ببینم بچه

چون من میگم؟

 

کسی نمیفهمه خنگی نترس هیونگ

یه جوری...

ببند بچ

یه جوری؟ 

 

نگفتم سان کن؟

مگه نکردم؟

اره این مشکل ک دائمی و همیشگیه ..هه

خوب میشم ..رفتیم جواب مثبت بود دارو گرفتیم..

 

پیش من؟؟؟ کی؟؟

مطمئنی؟؟

ولی هیچ پیامی ازت نیست.

خدایا...نمیخوای باهاش در مورد این قضیه صحبت کنی؟



اره..هفته قبل بود فکر کنم
هست

only god can judge

i believe in god but i'm not Muslim

خبر بد امروز اینه که من آتئیستم

مگه نگفتم هرچی گفتم رو بکن از این به بعد؟

دارم به هوشت شک میکنم

حس میکنم یکی دیگم اینجاست

در مورد هیچ قضیه ای نمیشه حرف زد 

ول کن بابا ..الانم همش تهدید و اذیت ..

کلی استرس و مشغله دارم 

 

 

من جواب دادم؟؟؟

چی گفتی چی گفتم؟

چرا هیچی یادم نیست..

نمیشه بریزی تو خودت

میشه؟


اره فکر کرده بودی پونیو ام

راستی،سبک مورد علاقه موزیکات چیه؟

زیاده...

درواقع بستگی به مودم داره ولی راک و متال گاهی کلاسیک بستگی داره
تو چطور؟

ریدوم👺

ترکیب سمی بی تی اس فن و آتئیست🌚

ترجیح میدم حرفی بهت نزنم.

مثل کی؟

کسایی که اینجا ادمینن

جای فکر کردن به ادمین هات ترجیح میدم به این یارو سلطان ستون متون بخندم شت خیلی تنذه

اسمشو میبینم یاد سلطان ستون متون کوک میوفتم

یه روز از ایران فرار میکنم

آدمای تاکسیک

کشورِ هموفوب
افکار پوسیده
هلپ

دوس دارم تلپاتی بینمون رو

توام همینطور؟

اقای جنتلمن و جذاب

بدجور؟

شهریور ماهی عزیز

یه چیز دیگم گفته بود

جذاب لعنتی

متال خیلی خوبه 

بیشتر رپ و فانک رو ترجیح میدم 

ولی توی متال چندتا آرتیست از نظرم عالین یکی مرلین مانسونه که خیلی وقته ترک نداده یکی آیرون میدن(راک هم داره) 

 

 

 

 

 

متال روحمو ارضا میکنه ولی هرکسی نمیپسندتش

رپم گاهی اگه روی مودش باشم برام جالبه
برای متال،متالیکا هم هست

کیمه نامجونم اومد تو ذهنم الان با الفاظت

وای اونم جنتلمن بود

قرار بود بره باهاشون چای و کیک بخوره برگرده

یونگی مری می 

من روش تعصب دارم میفهمی؟

یونگیو جیمین خورد

متالیکا خیلی قدیمیه،فک کنم واسه دهه ۷۰ میلادیه زیاد سمتش نرفتم 

دریل هم بد نیس،سبک بریتانیا "uk" از همه شاید بهتره

 

هنوز هم توی کارشون موفقن و کارای قدیمیشون بُلده



دریل...بستگی به ارتیستش داره برام

ترجیح میدم کوک جیمینو بخوره 

با من ویکوکر حرف از کوکمین نزن وگرنه بلاکت میکنم

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

***** ** ***** *** **** ** *** ******* *** ***** * ** ***** **** ******** ***

انی وی پس حرف کاپل نزن اینجا بچه

خوبه🌚

 

نایس

تو نمیتونی تعیین کنی چی بگم یا نگم خدتم میدونی

میتونی بیای..خصوصی؟

با گفتنم بدتر میشه ..افتضاح تر میشه وضعم ..مجبورم ساکت شم

 

عه ...الهی عزیزم...ببخشید خب میگفتی بهم

سکوتت فقط داره بدترش میکنه...



خدایا نه چیزی نبود..

دیسکورد داری؟

اره.

فردا مدارس تعطیله؟

بیا امیدوار باشیم که هست

ریاضی اندازه بز حالیم نی

ریاضی نهم..چندان جالب نبود

خیلی کصشره حتی از lgbt هم کصشر تر و بی معنی تره

عا عا...توهین نداریم.

دلیل منطقی دارم

ببین گی و لز اول ی کار نان سنسه،دوم هیچ سودی برای جامعه نداره و یک رابطه بدون حاصله ینی هیچ نوزدای ازش متولد نمیشه و سودی نداره اما ضرر داره یکیش گسترش بیماری های مقاربتی مثل هپاتیت و ایدز و انواع زگیل تناسلی میشه اینم دلیل و اگه دینی بخوای بگی که من مسلمون نیستم،گناهه توی دین منم گناهه،امیدوارم قانع کننده باشه

فرست..درستش لزبینه

سکند اگه مشکل نوزاد و بچست که خب الان خیلی از کاپلای لزبین و گی امکان بارداری دارن و حتی میتونن بچه از پرورشگاه بگیرن(این به طبع قشنگ تره)
بعد اینکه اگه بخوای حساب کنی از لحاظ بهداشتی چیزی به اسم کاندوم وجود داره که قضیه رو برای یه کامل گی بهداشتی میکنه
و از لحاظ دینی...هر کس به دین خودشه

قبول داری؟

بستگی به دیدگاه ادما داره

چرا اون کامنت نیومد💀

اومد

نه دیگه،کاندوم فقط درصد خطر رو کمتر میکنه،اینم ی چیزه نانس سنسه دیگه،چرا باید دوتا همجنس یک بچه به سرپرستی بگیرن؟

اگه توی باتم کام نشه مشکلی به وجود نمیاره.



چرا نباید بگیرن؟اونا هم یه خانوادن
عشق جنسیت نداره

بعدشم... امیدوارم که یهود را حداقل ساپورت نکنی اما یهودیا بیشتر سوشیال مدیا و برنامه های نابودی یا تغییر بزرگ دست اوناست یکی از اون نقشه ها ترویج فرهنگ من دراوردی ال جی بی تیه که دلایلش رو خدمتت عرض کردم 

ببین نوزاد و فرزند برای جامعه مفیده،مگه پرورشگاه کارخونه‌س؟ جمعیت اگر رشد منفی پیدا کنه جامعه رو به زوال و پیری میره و برای جوونا شغل پیدا نمیشه و داشتن حداقل یک بچه کلی به ی کشور کمک میکنه

 

 

نه..هیچ دینیو ساپورت نکردم و نمیکنم.

یهود که...داغونه


گاهی هم نیازه
وقتی اینهمه بچه بی گناه و مظلوم دارن بی پدر و مادر و حمایت بزرگ میشن؟چرا که نه؟

درضمن توی همه ادیان گناهه و جزا داره

هیچکس عمقو نمبینه.

اگه love is love خب water is water پس چرا از آب دستشویی  نمیخورن؟

اگه اینجوری عشق سن نداره مث محمد و عایشه و اینکه میگن بی سرپرستی بهتر از بد سرپرستیه

محمد و عایشه...هر چیزی یه چهارچوبی داره

اگه خیلی ازش گذشته بشه فاجعه به بار بیاد
محمد رسما یه پدوفیل بوده

توی قبایل عرب رسم بوده،قبلا گفته بودی که آتئیستی و اگه انجیل رو بخونی ی قسمتی هست که خدا به آدم میگه،برو جلو،مفید و زایا باش 

این ینی داشتن فرزند خونی یکی از چیزای دیفالته که باید داشته باشی و ال جی بی تی مستقیم به جهنم میرن چون قانون خدا رو زیر پا گذاشتن و ی رابطه جنسی فاسده و حاصل نداره

اگه خدایی وجود داشته باشه که بهشت و جهنم زیرمجموعش باشه!

به هرحال این بحثیه که من و شما توش نظرمون مخالفه 

امیدوارم در روز بزرگ موفق باشی

هوم...بن بست.

روز بزرگ...میبی

میتونم تا بامداد در موردش باهم صحبت کنیم ولی مطمئنم روت هیچ تاثیری نداره و نمیتونم قانعت کنم 

حالا تو چندتا دلیل بیار که خدا وجود نداره

 

دلیل...دلیل که زیاده

چندتا دلیل بیار 

الان حوصله خودن رو هم ندارم

چه برسه به "خدا"

آخه سنی نداریم که بخوایم حوصله نداشته باشیم 

قشنگ بود

هیچ چیز اونقدری ارزششو نداره که بخوایم تو این سن خودمو ناراحت کنیم بابتش

🫂

حال خودت چطوره دود

میگذره،همش درس،تا ساعت ۴ مدرسم وقتی میام خونه میگیرم میخوابم تا ۱۱ بعدش درسامو می‌نویسم،حال هیچی نیس نه میتونم ورزش کنم نه تفریح 

قبلاً ساعت ۱ تعطیل میشدیم میشستم با رفیقام گیم پلی میدادم که لپ تاپمم سوخت،بابابزرگمم فوت شد، شبا هم که اصن نمیخوام و میرم مدرسه 

در کل بد نیستم ولی ناراحتم نیستم

 

 

اوپس..تا ۴؟

اینکه حال هیچی نیست خیلی قابل درکه
اوه..بابت پدربزرگت متاسفم

اینکه ناراحت نیستی خیلی عالیه

باید میرفت دیگه،دست من که نبود 

آره  از ی ربع به ۶ تا ۴،چهارشنبه ها هم خیلی آلتیه کلا ۸ زنگه،۵ زنگش ریاضیه،۲ زنگش علومه،۱ زنگ هم فارسی،اصن انرژی نمیمونه برام 

 

 

هوم..

این بیش از حد خسته کنندست

برام عادت شده

عادت چیز خوبی نیست

همش از سر اجباره،وگرنه خودم ایده های بهتری بجز مدرسه رفتن دارم 

مدرسه رفتن و شهریه دادن به اونا در ازای زندونی کردن تو برای چندین ماه ی ماتریکسه،مثل دادن مالیات 

 

جوری که مدارس اینجا حتی چیز مفیدی آموزش نمیدن..

آره ولی ایران رو با هیچ جا عوض نمیکنم

بستگی به دیدگاه آدما داره

درضمن از این آخوندا و بسیجیا هم خوشم نمیاد همشون حرومین 

*عرزشی نیستم*

کی خوشش میاد اخه

بسیجیا

گفتم کی..که کی میشه آدم

اونا آدم نیستن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
𝘾𝙝𝙤𝙤𝙨𝙚 𝙮𝙤𝙪𝙧 𝙡𝙖𝙨𝙩 𝙬𝙤𝙧𝙙𝙨, 𝙩𝙝𝙞𝙨 𝙞𝙨 𝙩𝙝𝙚 𝙡𝙖𝙨𝙩 𝙩𝙞𝙢𝙚
'𝘾𝙖𝙪𝙨𝙚 𝙮𝙤𝙪 𝙖𝙣𝙙 𝙄, 𝙬𝙚 𝙬𝙚𝙧𝙚 𝙗𝙤𝙧𝙣 𝙩𝙤 𝙙𝙞𝙚
𝐡𝐨𝐦𝐞𝐨𝐰𝐧𝐞𝐫𝐬