+ یادته آخرین باری که بهت گفتم دوست دارم کِی بود؟!
- نه فقط یادمه خیلی وقته از اون روز میگذره و تو از اون روز به بعد دیگه بهم نگفتی دوسم داری.
+ خب، حالا دلیلش رو میدونی؟!
- دلیلشو نمیدونم فقط اینو میدونم و مطمئنم که مثل قبل دوسم نداری.
+ راستش دلیلش برمیگرده به خودت.
- یعنی چی؟ یعنی من کاری کردم که اینجوری سرد شدی و احساست یخ زده؟!
+ آره، تو نمیدونی چه روزایی گذروندم، چه سختیایی کشیدم، چه دردایی رو به جون خریدم که الان اینجوری احساس ندارم، بهم ثابت شد تهِ عشقای امروزی تبدیل شدن به یه آدم بی تفاوت و بی حسه.
- من چیکار کردم که فکر میکنی مقصر منم؟!
+ تو خیلی کارا کردی و بزرگترینش این بود که احساسمو ندیدی، اما من نمیگم مقصر تویی شاید مقصر اصلی منم چون این من بودم که بهت اجازه دادم هرجور دوستداری باهام رفتار کنی و تهش بشم اینی که روبروت ایستاده و با گذشتش خیلی فرق داره.
- خب ببین الان من عوض شدم، خیلی...
+ عوض شدن تو برای من فرقی نداره، مثل اینه که به یه تیکه سنگ ابراز علاقه کنی و انتظار داشته باشی اونم اینکارو کنه اما در اصل اون یه تیکه سنگه و هیچی از احساس درک نمیکنه.هیچی!..
"بخشی از سناریوی بیپایان"
00:00