𝘎𝘳𝘢𝘺 𝘴𝘪𝘥𝘦-

ɴᴏᴛʜɪɴɢ ʙʀᴇᴀᴋꜱ ʟɪᴋᴇ ᴀ ʜᴇᴀʀᴛ

یه داستان

همونجور مبهوت آسمون تیره بودن که اون آتیش های کوچیک نورانیش کنه 
جونگ کوک لب باز کرد :
+میشه برات یه داستان بگم تهیونگی؟
تهیونگ همونجور ک نگاهش به آسمون بود سرشو به معنای اره تکون داد
-میدونی از همون ابتدای متولد شدنم ، یه رباط بودم
انگار آدما فقط به عنوان یه رباط ازم استفاده میکردن
انگار با اومدنشون کارت هایی مکمل از اون احساساتی که میخوان بهت بدن رو به راحتی ، بدون اجازه بدون خبر دادن واردت میکنن و راه اندازیت میکنن و هر دفعه احساس های مختلفی رو بهت میدن 
اون اول ، خوشحالیه ، خنده و اون احساس گرم   شاید خیلی کم پیش بیاد که ناراحتی اتفاق بیافته 
ولی به مرور زمان انگار اون گرمی، اون عشق فروکش میکنه و خشم جاش و میگیره ، نفرت ، غم و غصه ، انگار یادشون میره کی بودی و چیکارا کردی و انقدر این کار و باهات تکرار میکنن که.. که دیگه هیچ احساسی واردت نمیشه ، حسش نمیکنی ، و اونا متوجهش میشن، ازت شاکی میشن اعتراض میکنن عصبانی میشن و دلیل میخوان و حتی گاهی وقتی دلیل و میگی بهشون ، میگی که اونا مقصر بودن اونا بودن که با اون ساختن کارت های مختلف و وارد کردنش بهت ، اون رباط و  خرابش کردن ، کاری کردن دیگه نتونه چیزی واردش بشه 
و بعد از این که متوجه این شدن شروع کردن با اون سنگای سفت و بی رحم به اون تیکه آهنی ضربه میزنن و دیر متوجه میشن که ‌.. دیگه هیچی نیست ، اون رباط خیلی وقته خاموش شده و هیچی حس نمیکنه 
برای همین اون و به اعماق خرابی ها میفرستن ، کنار تیکه های زباله ، کنار دستگاه های قدیمی 
و تهیونگی ، میدونی ما کجای این داستان هستیم؟
(ترقه ها آسمون و روشن میکنه و جونگ کوک با ذوق به آسمون اشاره میکنه )
دستاشو باز میکنه و داد میزنه : تو منو پیدا کردی ، از اون اعماق دستگاه های خراب شده ، از اون اعماق تاریکی من و پیدا کردی و درستم کردی 
دوباره روشنم کردی ، نه برای آسیب زدن بهم ، برای درست کردنم ، برای نگه داشتنم برای خودت، برای بوجود آوردن حسای عشق آرامش شادی دوباره ، برای حس های رنگی و برای زندگی های جدید ، برای خنده های بلند و لبخند های عمیق ، برای تفریح های شگفت انگیز و خاطره های ب یاد موندی 
تو منو درست کردی 
تو بهم یاد دادی ، تو اون اعماق تاریکی و سردی ، یکی پیداش میشه ، یکی برای کمک بهت میاد 
و من فقط میخام داد بزنم و بگم ، 
تو افسانه تو رویاهام بودی ، و الان تو رویای به حقیقت پیوستمی 
و من عاشقت میمونم 
تهیونگ با چشمای اشکی از گوشی های چشم به جونگ کوک نگاه کرد 
درست بود نمیتونست تو اون لحظه مثل جونگ کوک حرفای خوب بزنه اما داد زد : ما عاشق هم میمونیم (:
 

۱۷ 𝐥𝐢𝐤𝐞 ۰ 𝐃𝐢𝐬𝐥𝐢𝐤𝐞

- فین فین کردن 

- پاک کردن اشک های خود با دسمال

سانای من...سلام

*پاک کردن اشک ها

*فین فین کردن

دستمال بده ㅠㅠ

چرا همه دارن اشک میریزن حالا

بیا دستمالو بگیر

اشکات تموم نشد؟

اعهه اپااا سکطشجشمکطط 

هلووو

سلامم

حالت چطوره؟

سبااااا خواهر اسکلمممم تلپاتییییییی

جفتتون بهم رفتین

سلام

هی بانی...سلام

- پاک کردن اشکام

هوم؟ عاره عاره خوبم.. ت چی

اوکی ول این متن خیلی قشنگ بود..

خب پس خیلی خوبه

منم خوبم:)

ریلی...؟تشکر
چه میکنی

شکظمسجشش خوبم تو خوبییی

منم خوبم

خوبه که خوبی
چخبر...چ میکنی

خوبی؟ 

 

خوب..تو خوبی؟

نه من خوب نیستم

چ خبر

لعنت بهش...

چیزی شده؟

بیا خ...

خیلی گشاد شدم تازگیا•-•

 

 

نن جونننن

کی گشادت کرده؟هه هه


سلام لی لی فسقلی
حالت چطوره؟

چونکه زیرا"-"\

مرسیㅠㅠ

 

نه دیگه تموم شد گریه های من دو دقیقه ایه._.

 

سانااا خواهر اسکل ترمم حال میکنی تله پاتیو اصنㅜㅜ?

خیلیم عالی


خیلیم جالب


هوم

اعصابم خط خطی شده.. 

ی ساعت بالا نشستم 60 70 تا سوال امتحان ج دادم

برام ازمونو ثبت نکرد بعدش الان سایته پرید

فاک....به معلمت بگو

همینجوری که نمیشه

یاااااااااااااا=-=

 

 

سلوممم خوبم تو خوبی نن جون*-*

 

 

چه نن جون بهت میاد:")

نن جون یجوری نیس؟

این خیلی گشنگ بود:")

عه؟

خوبی؟"-"\

خوب

تو خوبی؟

گفتم به این مدیر میگه نتتو چک کن😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐

نتم چشه😐؟!!!!!! مشکل از سایت شیک شماستتتتت😐

فاک...خیلی رومخه

برای دوست منم ثبت نشد بود

:| کاری نمیکنم فعلا ولی الان میخام برم بکنم 

عه؟

چیو؟..یا کیو

بمونی

یپ..هچ..سر کلاس زبانم راسش..بدم باید برم کلاس ورزشم بدشم ک کلی درس رو سرم ریخته بعلاوه امتحانات حضوریمون ..کله کارام همینان

ت چخبر

:)

همش همینه...
منم همینا..امتحان و درس

وایییییییییییییی اصنن اینقدرررررررر اعصابم خرابههههههههه

ازمون اغازین داشتیمممممم

پدصگاااا 60 تا سوال داده بودن اینقدر سخت بود یه لحظه فک کردم دارم مال امسالم رو ازمون میدمم

یعنییییییی ریدمممم بدجورررررر فک کنم فقط زبان و علوم با ریاضیو خوب زدمم ادبیاتت خو اصننن عنننننن بودددددددد

اینقدر جیغ داد کردم صدام گرفته جررررررررررر

ازمونممم ثبت نمیشد هرچی ب مدیر میگفتم انگار داشتم با کصش میحرفیدم من ی چی میگفتم اون چی دیگه

شت..بیخیالش

برا همه مضخرف بوده
سخت نبود بچه
نخونده بودی؟


عجب
با چیز معلمت؟

تق تق کسی اینجا نیس؟

اومدم خونه آبجیم🥺

فاک یو..فقط میتونم بگم فاک یوو

یوکی عوضی بیشعور
میدونی چقد دلتنگت بودم؟ابجیت خونست...
خوبی؟

تا یک ماه پیش اگه این پستو می دیدم، یه لبخند لذت بخش رو‌ لبام میومد و لینک پستو برا تهیونگم می فرستادم و می گفتم "ببین، تو رو میگه"

اگه یک یا دو هفته پیش می دیدم، بغض می کردم و دلم گذشته ها رو رو می خواست. دلم هنوز زمانی رو می خواست که با لبخند براش بفرستم و ساعت ها حرفای عاشقانه بهم بزنه

و الان که دارم این پستو میخونم، لبخند تلخی می زنم. بدون بغض. منتظر و امیدوارِ یه تهیونگ جدید که بیاد نجاتش بده...

نمیدونم چرا...ولی من برعکسم

تا سه ماه قبل اگه این پستو میدیدم لبخند تلخ میزدم و ارزو میکردم کاش تهیونگم ادمی بود که  بتونم اینو براش بفرستم
دوماه قبل بغض میکردم و دلم گذشته هارو میخواست
و یه ماه قبل...یا الان..که خودم شدم تهیونگ کسی
اینو برای جونگ کوکم مینویسم

الا...جونگ کوکتو پیدا کن
منتظر تهیونگ موندن بی فایدس

هعی اشکم در اومد

منم ابم اومد..منظورم اشکه

خوبی پرنسس؟چخبر

🥺🤧🍜~~~* نودل رو  تند تند و دو لوپی در حاله گریه  می خوره * 

فاااک

موچی
حالت چطوره؟

مهم نیس..الان خوبم..

مطمئن باشم بانی؟

نچ خیلیم گشنگه نن جون*-*

من به تو چی بگم اخه

:| .. اپا من کسیو میکنم؟ 

نه من زورم میرسه اصن؟ :| 

-___- دامن مطهر منو به گناه الوده کردی

نمیدونم ولی شاید یکی تورو بکنه

ضمنن..بچه
از هرکسی هرچیزی برمیاد

اره:">

چ خبر

خوب باش....

هیچی واقعا..امتحان فیزیک و درس
تو چخبر

:| کی منو مثلا میکنه؟ 

گشچسشححشحش تو منو آلوده به گوناههه کردیییی

من

جرر
خب حالا خودت گفتی میخوای برم بکنم

اصلا مگ میشه به من جیگرطلا چیزی گفت نن جون*-*

 

 

سانا

پارهههع😂😂😂

نه والا 




جر نخورین حالا

تو پدرمی! :| این چه کار زشتیه! :|

کار زشته

ارههه 😐💔

اصن من خودم ددی دارم :| 

تو پدرمی اعه اعه

تواجز میکنی

عه ددیت کیه

باید به من میگفتیا..مثلا اپاتم

فایتینگ

هیچ درگیرم با چ عکسایی قالب بزنم

:)

صبحت بخیر بانی

خوبی😂

والا من خوبم

تو خوبی؟

ذهن ادمو منحرف میکنی:"

 

ممنونم تو چطوری؟

یاا..نکه خودت منحرف نیستی



منم خوبم
چخبر

هییی زیادی قشنگ بود ಥ_ಥಥ_ಥ

میدونی روز به روز اعتقادم ب ویکوک بیشترو بیشتر میشه

بیگیر منو از هوش رفتم

هی...:)

من که خیلی وقته بهشون معتقدم
صبحت بخیر

سختتتتت بوددددددد بخداااااااااااا

چرا خونده بودمممممممم ولی ادبیاتوو نتونستممممممممم هق هق هق

 

استغفرالله اره با چیز معلمم._.

هی مهدیس خانوم کوچولو

من ادبیاتشو دیدم
راحت بود که



خجالت نمیکشی؟
جررر

خوبم ولی نیستم:» میانگین بگیری خوبم:»

یبار به یکی گفتم هم برام مهمی هم مهم نیستی میانگین بگیری ینی به چپمی

جرر
خوبه که میانگینش خوبه

بحث اینه که من خودم جونگکوکم. نمیتونم تهیونگ کسی باشم

ای کاش تهیونگ منم مثه تو بود...حسرت خیلی تلخه این موقعا

من خودم..یه زمانی جونگ کوک ماجرا بودم..دنبال کسی بودم که بتونم بهش تکیه کنم...و فراتر از اون

ولی تو فکرشم نیکنی تکیه گاه کسی بودن چقدر لذت بخشه..و کسایی که کوک بودنو تجربه میکنن اصولا تهیونگای خوبی میشن

هی الا...حسرت نخور...خب؟
یه قولی بهم بده

کاسه نودل رو هورت میگشه و میندازه بالای کلش و قایم  میشه تو ظرف 🐥🥺 *

یاا...چاکلت

دلم برات تنگ شده بود..وبتم گم کرده بودم
بد نیست یه سر بهم بزنیا

داستانه عجیبی بود

همه داستانا عجیبن

مثل داستان من و تو..


خوبی؟

من؟انحراف؟کاماننننننننننن من بچه پاک و معصومیم 

 

 

خبرم هیچ منتظرم کلاس مزخرف زیست شروع شه بعدشم بخوابم تو چخبر؟

هی

ای نو...مظلوم تر  و معصوم تر از تو وجود نداره پرنسس



در انتظار سایتم که ازمون مضخرف فیزیک شروع بشه برم بدمش

یکی 🙄

اون یکی کیه

نمیگمممم

نگو

منم دیگه نمیام

همینو بگو من اصن بچه ی منحرفی نیستم 😂😂

 

 

ودففففففففف مگه فیزیکم لینکی امت میگیرن؟

تو خیلی مطهری بابا😂



نه بابا
این تستیه باید برم تستای مضخرفشو تو سایتش بدم

چ جالب حرف میزنی...ممکنه...

ولی من همچنان کوک بودنو بیشتر دوست دارم، خدا رو چ دیدی، شاید منم تهیونگ شدم :")

من نمیگم تکیه گاه نباشم، اتفاقا منم تکیه گاه تهیونگم بودم. ولی خب، یکم فرق داره دیگه...

 

دارم سعی مو میکنم. اینم میگذره و همه چی درست میشه. میدونم

جانم بگو

هی....این چرا رفته بود توی هرزنامه...


ممکنه تو بازم جونگ کوک کسی بشی
ولی مطمئن باش اینبار سهم کسی میشی که واقعا لیاقتتو داره


معلومه...میگذره..ولی تو خوب بگذرونش

قول بده...سعی کنی برای تبدیل شدن به کسی که حالش خیلی خوبه..دنیاش رنگیه
قول بده اون کسیو پیدا کنی که واقعا دوسش داشته باشی و واقعا دوست داشته باشه

منم وبموو حذف میکنم نیای 🚶‍♀️

منم حذف وبو میزنم و بای بای

خوبم تو چی*-*

منم خوبم

اپااااا سچکشگشحشجشش کات فور اور :| -.-

هی

واقعا دلت میاد؟

اره بیبی وای کوفته قلقلی اونروز ج ح با اونی بازی میکردیم بعد بحث منحرفی بود یعنی اگه بدونی چ ابروریزی بودددد🤣🤣🤣

 

 

فاک چرا تستی اخه؟اول باید تشریحیتون خوب باشه

خاکک...مجبورین مگه دوستان



تشریحیو دیروز گرف بیشعور

دیروز یوکی اومد
سلام کرد
رف

جمله زیبایی بود مخصوصا مینگین بگیری به چپمی")..

 

صبح نکبت بار دل انگیزت بخیر

ولی متاسفانه تو به چپم نیستی

یا خوشبختانه؟



انقدر دل انگیزه که میخوام بالا بیارم
ودف...

اعتقادم روز به روز بیشتر میشه

صبح توهم بخیر

خب پس خوبه



:)

نبودددددددددددددددددددد

هق زدن*

نبود اصنم نبود برای من ک نخونده بودم نبود

 

 

خیجالت؟ناح نمکشم-.-

جرررررررر کمال همنشین در من اثر کرده بی ادب شدم.__.

همینه دیگه...باید میخوندی فرزندم



مثلا اون همنشینت منم؟

واییییییییی کرونا از رگ گردن به من نزدیک تر است.__.

جون خودم مریض شدم.__.

تمام شد یعنی زنده نمیمونم

 

این هفته با هفته بعدم کلیییییییییییی امتحان دارم اصن حال ندارم بشینم درس بخونم:")

دیوونه

چرا مراقب خودت نبودی؟


یاا...یا درستو میخونی یا دیگه باهات حرف نمیزنم

همینجوری..میخاسم ببینم ازم بزرگ تری یا ن

احمتالا بزرگتر

صبح بخیررررر*----*

:))

خببب وقت نکردم کهههه جیغ میزنمم الاننن

 

.__.

شوما که با ادبییی.__.

جرررررررررررر

نزن خب

دفعه بعد بخون


من؟صد در صد

چی کنم مگه من خاستم مریض شم:(

دارم می میرم یعنییی اینقدر بدههه

 

تهدید نکن منو:(

گریه میکنم:(

فاک..اره

چون مراقب خودت نبودی


نکن/:

حیح فقط چند تا سوالم ازش نزدماا دارم اینجوری خودمو جر میدم

 

 

.__.

شومااا...سردسته همه بی ادبا و منحرفا هستی-.-

همین؟

نکش خودتو

در اونم شکی نیست

خیلی خیلی احساساتی شدم ته:')

داستانی که کوک گفت شبیه داستان هاییه که خودت

میگی

تازهه چند وقته برام داستان نگفتی:»

اصلا هم پیامتو ندیدم که بیام اینجا*

دیوونه کوچولوی من...


خب داستانای من اکثرا سد انده اوژنی
ولی داستان کوک تهش یه تهیونگ داشت..نه؟

ریلی؟پنج شنبه برای کی داستان گفتم؟
اصلا هم ناراحت نشدم..اصلا هم نباید از دلم دربیاری
که درواقع باید همینکارو بکنی

نن جون بیا بریم پارک•-•

میخوای بازی کنی؟

پس احتمال دره ک کوچیکترم باشییی..نیاهیاهیاهیا

میبی

جر
چن سالته؟

متاسفانه")

 

من اونقد خستم که حتی حال ندارم فک کنم چقد گنده امروز چه برسه به اینکه بخوابم بالا بیارم:"

نه..من میگم خوشبختانه



بیخیالش
میگذره

:(((

 

پوکرررررر ندههههههههههه😭😭😭

ایگو..باشه

اصن بساطی بود کباثت اخرین کار مثبت هیجده منو ازم پرسیدXDDD

 

خاک تو سرش من چهارشنبه امت دارم 

 

ب منم کم و بیش سر میزنه

عه؟

چیبود حالا اخرین کارت
نترس بگو من سان میکنم


فاک...متنفرم از امتحانا

اره..
جمعه ثنا اومد وبم..فاک خیلی خوشحال شدم
بعد شمارمو خواست دادم دیگه پیداش نشد

همینننننن خیر سرممم خرخون مدرسمممم شرفم رفت سر همین چند تاااااا

 

 

بعله-.-

مین الی منحرف بی تر ادب._.

حال میکنی چه گیشنگه

از الان بهت میگم منحرف بی تر ادب-.-

خانم خرخون

جبران میشه



منحرف که هستم..بقیشم با خودت

خوبم فقط یکمی خستم.. 

تو خوبی؟! 

روحی...یا جسمی؟


اره...

دلی ب دلم میگه حذف کنم وبو برم.__.

هرکاریی میکنم حذف نمشه.__.

 

ی وب دیگه زدم هرکاریییییی میکنم حذف نمیشه

/:




/:

ایح-.-

اون چهره منحرفت رو ب ما هم نیشان بده-.-

نچ

مناسب سنت نیست

اوهوم•-•

اوهوم..

نشون بده لفطااا

نمیشه

میشه تو فقط بخش کوچیکی ازشو نشونم بده-.-

اونم زیاده

بریم دیگ•-•

بریم

اصن نده منم میرم بای-.-

عه

سد اند.. دیروز سر کالرز که ته تیر خورد انقد گریه کردمم، بعد توهم میخواستی سد اند بنویسی..گاد

 

برا عمه یونگیی

چجوری از دلت در بیارم؟ اهااا فهمیدمم

:)

فاک...گوک چن بار بهت گفتم اون مرواریدای لعنتیو بیخود نریز؟
دلم نیومد سد اندش کنم..هه هه

عمه یونگی بود که دلش میخواست ته کوکو به فاک بده؟
اوه...مثلا میخوای چیکار کنی چاگی؟

چرا خوشبتانه..بیشتر باید متاسفانه باشه تا خوشبختانه..

 

میگذره ولی احتمالا وقتی من تو خونه سالمندان بودم به نتیجه مطلوب میرسهXD

نچ...




چرت و پرت نگو
یه روزی مضخرف بودناش ته میکشه

هیشی

چخبر از کاپت

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

*** ** **** ** *** ** ***** ***

 

سانش کننننن

 

 

منم متنفرم کاش تجربی نیومده بودم._.

 

منم با ثنا حرفیدم چن روز پیش کو و بیش میادش 

بیخیالش همه همینن

تکرار میکنم
همه


چشمم


شت...خودت چه رشته ای دوست داشتی؟


اره...دلم خیلی براش تنگ شده بود
ثنا..رایا..یوکی

بریم دیگ•-•

بیا

بیا ببرمت پاک ارم

ایح حالم بده-.-

خوب باشه

ایح حالم بده-.-

دوبار؟

با من مخالفت نکنا._.

 

 

چرت و پرت نمیگم که:"..حقیقته"-"\

خونه سالمندان میبینمت") 

منکه خدای مخالفت کردن با توام



تلقین نکن فرزندم..

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

********* **** *** *** ******* ***** *** ***** **

 

من انسانی راستش اونموقع وکالتو خیلییییییی دوس داشتم الانم روانشناسی دوس دارم اما بجایی نمیرسم 

 

رایا کم و بیش میاد پیشم*-* شاید دو سه روزی یبار

پدرسگ:)

دقیقا
فاکک..چرا من دارم میگم اینو..جرر
ولی پرنسس من روزی یکی کافیه زیرا میترسم نابود شوی با روزی چنتا


انسانی..خیلی خوبه
چرا فکر میکنی نمیرسی؟برو دنبال علایقت


فاک...
سه ماه نیومده پیشم..بگو به منم سر بزنه

تهیونگش شبیه تو بود اخه:»

سد اند مینوشتی با قابلمه میزدمت..

 

اها اوننن، تازه تو قرار بود معلم ریاضیم بشی

بوس:»

اینکه شبیه منه خوبه یا بد...؟

کامان بیبی میدونم که دلت نمیاد منو بزنی


دیروزم که گفتی معلم فارسیت بشم..و معلم همه چی
باور کن با روشایی بهت درس میدم که خودتم نفهمی بیب...به اضافه تنبیه

بوس؟....مسئله اینه که اینجوری از دلم درمیاد یا نه
و کجارو؟

عنم دهن نت-.-

حس میکنم الانه بمیرم:)

انگشتت کوشولویه پام خورد ب کناره تخت درددددددد میکنههههههههههههههههههههههههههههه

داره خون میاد-.-

جررررررررر

فک کردم نوشتی عنم دهن ننت....فاکک

دهنت مهدیس یه ساعته دارم جر میخورم


اون خیلی بده...
شت

خوبه خوبه 🚶‍♀️

خوبه

بستنی هم بخوریم؟•-•

بستنیم برات میخرم

بعله بعله._. ولی یبارم ک شده مخالفت نکن با من..

 

تلقین نیست")..

عجب....




فیک..

بل کاملا اپا تو زن نداری

زن ؟قبلا کل بیان زنم بودن

جرر

ولی الان یه اوژنی دارم...

جررررررررررررررر

خوبه خوبه جر بخور منم کیف میکنمم

 

 

خعلییییییییی

چشم



خوبی الان؟

نن جون لقبی که بم دادی چیه•-•

بچه جون

جررررررر

 

اوهوم خوبم

خوبه

واااییی یعنیییی دست بزاری رو پیشونیم اینقدریییییی داغهههههه که نگوووو

مردمممم

فاک

تب؟

الله اکبر 

 

به به

 

اپا چطور اپایی که میذاری دخترو شوخر بدن 🚶‍♀️

به زور 🚶‍♀️

بله بله



:)

من کی گزاشتم اخه بچه

افرین مخالفت نکن..

 

نه فیک نیس..

 

+میدونی یاد چی افتادم؟..

هوم...




مطمئن؟


چی؟

فعلا که تیر خورده⁦ಥ‿ಥ⁩

 

اتفاقا خیلیم خوبه، یه معلم خنگ مهربون:»

 

مو رو موهاتت:»

یه چیز دیگم کنارش میخوای؟

تحت تاثیرقرار نگیر...



هی هی...
خنگ که تویی اوژنی من...وگرنه میفهمیدی که ...اهم


اگه بخوام یکم بیای پایین تر چی؟
اره..

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

*** **** *** **** *** **** ***** *** **** *** **********

 

خب برا من پول خ مهمه و میدونی روانشناسی درآمد چندانی نداره و متاسفانه من بینهایت دنبال شغلای پر در امدم 

 

باشه حتما فقط یاداوریم کن حافظم بده

شت بد عادتیه




ای نو..ولی تو توی هر شغلی اگه موفق بشی میتونی توش پول دربیاری
البته..به جز ایران


چشم

نه واقعنی می پرسم

قبلا بهت میگفتم لیلی بیبی

الان...ای دونت نو
بهت میگم نارنگی

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

*** *********** *** *** ** ***** *** ***** ***** ***** 

 

دقیقا اینجا هنوز فک میکنن روانشناسی مال دیوونه هاست 

دقیقا..باعث میشه ادم اعصبی بشه....



بعد وقتیم میگیم اون روانپزشکه بهشون برمیخوره

بیا سرتو بزار رو پاهایه من لالا کن

براتم لالایی قیشنگ موخونم خوابت ببره.__.

خوابم نمیبره

مطمئن..

 

اون اولا که اومده بودم بیان..یادته چقدر میخندیدیم ؟.هه هه..نمیدونم من اینجوری فکر میکنم یا چی..ولی عوض شدیم..کاملا عوض شدیم..

اره...






سبا محمدی...مگه میشه یادم بره..اون پروفایلت هنوز جلوی چشممه...یادمه که میگفتی میخوای بری لبنان..یادمه چقدر حرف میدی و میخندیدیم
ولی سوال اینه که...اون روزا بر میگردن؟

صورت سوالو اشتباه فهمیدی 

در واقع مفهوم این بود که وقتی گفتن شوخر بگو دخترمو به کسی نمیدم 🚶‍♀️

چون به صورت سوالی ننوشته بودی فرزندم

و معلومه که نمیدم

ن نمیگم..ت این احتمالات باشیم بهتره جر

جر...چه جالب

ولی هیچ وقت اونطوری صدام نکردی

 

شبیه نارنگیم یعنی؟•-•

یادت نیست...



اره

نتم :"

 

 

میگم الی تو ازم بدت میاد؟ رو راست بگو ناراحت نمیشم

هوم...



وات د فاک فاطمه...
دیوونه شدی؟چا همچین فکری میکنی اخه

هعیییی بیا بغلم الی جونم 

پانی جونم...دلم برای قدیما تنگ شد

الان که سبا گفت..

میخوام برممم دکترررررررر

جیغغغغغغغغغغغ نههههههههههههههههههه میترسممممممممممممممم:(((

دکتر...

حالت خوبه؟

جیووون سگجکشجضمشووش

عره

لبنان..خخ واقعا یه تخته ام کم بود")..

اون موقع چجوری میخندیدیم؟..حتی اینم یادم نمیاد..

برمیگردن؟..نه برنمیگردن..اون رفتارا مال شخصیتایی بوده ک مردن..

نه....کم نبود..فقط زیادی حالمون خوب بود

خندیدن وقتی دردی نیست خیلی راحته

این روزام تموم میشن
مطمئن باش
و به جاش ما به همین روزا میخندیم

هوم...-.-

میزنمتااا

خودت شروع کردی

اره...ایح نه اصن جون ندارم تبم ک دارم دارم می میرم-.-

کرونا...؟

منم همینطور دلتنگ قدیمام همون اول اشنایی هممون...

اخ..یادش بخیر

تو رومئو بودی
جرر

نمد ولش اصن

هی...

بیا خ

بابایی کلا اینقد کم حرفی :|

من؟کم حرف؟نقطه مقابلشم

البته...به جز تو بیان

نچ خودت شروع کردی-.-

تقریبا

جررر اره توعم ژولیت بودی البته اولش کوفته قلقلی من بودی*-*

شت..یادته؟

دلم برای چالشامون تنگ شد

🚶‍♀️ فقط منم که اینقد حرف میزنم ಥ_ಥ⁩

البته بستگی داره کی باشه :| 🚶‍♀️

نه خب

اگه تو جای دیگه ای باهات حف میزدم..خب رسما میگفتی خفه شو
و خب..یه درونگرا زیاد حرف نمیزنه

نه یادم نمیاد لیلی بیبی صدام کرده باشه

فسقلی صدام می کردی

 

و مثل نارنگی ترش؟•-•

هردوش...




نه
شیرین

خندیدن موقع دردم راحته..فقط باید یه دلیل خوب داشته باشی براش..

 

این روزا ..تموم نمیشن..شاید بهتر بشن ولی تموم نمیشن..

اره میخندیم..البته اگ یادمون نرفته باشه خندیدن چه شکلیه..

اون میشه خنده فیک...چون خنثاش میکنه



مطمئن باش..باهم تمومش میکنیم خانم لبنانی

داستان منو تو؟؟ مگع داستانی بینمون بود؟؟

بعله ممنون تو خوبی

نبود....؟



ن

فعلا که قرار گرفتم⁦ಥ‿ಥ⁩

 

اهم..من خنگ نیستم تو منحرفیی

پایین تر؟ مثلا پیشونی

خب خودت بگو اون یکی چی میخوای باشه؟:»

بیبی...بیا بغلم ببینم



منحرف چیه..فقط دلم برای طعم لبات تنگ شده..همین
این کجاش انحرافه؟
اونم خوبه..ولی بیا پایین تر
برام قصه بگو

وب منو گم کردی ...!؟  •-• ...

هعییی:"/ ~~~

این ویژه با همین پست اکانت بهت پیام میدم /:-:\

•-• الان من اومد سر زدن بقیه که منو یادشونم نیست :-: ~ 

اره...


مکه میشه تورو یادم بره اخه...

نه نبود 

 

 

خوب باش

پریسا

چخبر...


:)

سریال ارمی های متوهم یادته؟:)

 

من همشونو یادمه...

فاک...قسمت چندمشه الان...

اون موقعی که من رو کوک کراش داشتم..جرر


یادمه ثنا فیک درمورد بیانیا مینوشت
همه کاپلام توش بودن
من و بهاره
هلنا و ریحانه
رایا و یوکی....یادش بخیر

نه من غلط بکنم بگم خفه شو

خیر غلط که نمیکنی

هوم 

هیچ 

برم دیه بای

نرو..

خنده فیک..یا هرچی ..مهم اینه هست..

 

تو میتونی..تمومش کنی ولی من نمیتونم..

اون قالب اولیه ات چ شکلی بود؟..سفید بود؟..یا ابی؟

پس فیکه




من هستم..کمکت میکنم با هم تمومش کنیم
سفید...یادته؟

من چرا یادم نمیاد•-•💔

 

 

ولی نارنگیای الان همشون ترشن

خوشمزن

یاا...



اف کورس

واییی قسمت 460 بودیم 

تریساممون با کوکی 🤣🤣

 

 

اره اره یادمه پستای صب بخیر توعم یادمه :)

ایگوو...یادمه

قرار بود من زنش باشم تو دوس دخترش


یادته...؟چقد الکی خوش بودم که هر روز حداقل 5 تا پست میزاشتم...
جرواجر تایما

چرا

چون

دل یکی تنگ شده

قصه؟

باشه

اره قصه...ترجیحا سد اند نباشه

اهان 

خو تنگ نشع 

میشه؟

/:-:\ 

.....

چرا نشه کسی یکی رو یادش بره ~~~🙃

میشه

ولی تو؟
نه

هم..شاید

 

خودتو تو چاه زندگی من ننداز..مال من تموم نشدنیه..

اره یادمه..جوکای اول صبحیت..چقدر من سر اونا میخندیدم..

هوم...



چاه...میکشمت بیرون ازش
هنوز با پدیده ای به اسم افسردگی اشنا نشده بودم...هه هه

اره بعد یا با من درحال عملیات بود یا با تو 🤣🤣

 

وای جرواجر تایمااااا 😂😂

و همزمان با صد نفر دیگه




جرر
یادته؟
ناشناسا

ودف 

به یچیزی دیشب فکر کردم

حالا زنات کیا بودن🚶‍♀️

جرر

رو نمکنم

خو یکم راهنمایی کن یادم بیاد=-=

راهنمایی...

وای وای وای ناشناسه ک قرار بود ده تا پست بذاریم براش یادته؟😂😂

/:-:\ خودت خوبی!؟؟؟؟ مماخت چاخه!؟؟>○<

🐥جوجه رو شونه هات بزارم !؟؟●~● قول میده بچه خوبی باشه /:○:\

تو چرا به من سر نمیزنی بچه

چی؟

دقیقا تو یه سال تموم شد

عمیقه..نمیشه بیرون کشید

منم اشنا نشده بودم باش..هه هه..دروان خوبی بود..

منو دست کم گرفتیا


هوم..

🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️🚶‍♀️

عه

ولی یادم نمیاد واقعنی

عجب

یاااا خب نن جون بگو یادم بیاد دیگ=-=

منم حافظم داغونه

دست کم نگرفتم..فقط چاه زندگیمو خوب میشناسم..

منم تورو خوب میشناسم

#𝐊.𝐡𝐚𝐧𝐨𝐥 

 

هاییی خوبی؟

 ببخشید میشه یه سوالی ازت بپرسم؟؟ 

کامنتای وبت بستس نمیتونسم اونجا بپرسم

یکی تو اینستا اسمش شبیه شمایه پروفشم یکیه که لباس راه راه تنشه فالوم کرده منم فالوش کردم 

اون شمایی؟؟؟

 

هی سبا..

باورم نمیشه تو همون مین الی ای. امکان نداره!

اوه...ریلی؟

خب چرا؟

درود بر تو منحرف بی تر ادب-.-

به به...مهدیس

اقااااااااااا ناموسااا کیتن چطوریییی باعث انحراف ذهنی میشه؟.__.

فقط منحرفا میفهمن

من حتی خودمم خودمو نمیشناسم..

 

#اون بنده خدا") که صدام نمودی

نمیدونم")..

احتمالا خودمم"-"\

میشناسیش...فقط باور نداری




پریسا بود..

خیلی روحیاتت و حرف زدنت عوض شده!

و گاد...چقدر برا کامنتای تو و اوژنی ت دلم قنج رفت، بمونید برا هم *-T

ولی وای. من هنوزم باورم نمیشه تو مین الی ای! فک کنم زمان و اتفاقات اینطور عوضت کرده، ن؟

خب..ادما تغییر میکنن چون طبیعتشون اینه:}


هی الا...این حرفت خیلی حالمو خوب کرد..درواقع حال هردمونو
مطمئنم توام پیداش میکنی


اره خودمم...اره خب..تقریبا یه سال از اخرین باری که باهم حرف زدیم گذشته
خیی اتفاقاتم افتاده که..اینجوری شدم
حالا این تغییرم خوب بوده یا بد؟

.__.

توهم ک منحرفی

باید همتون رو پس گردنی بزنم-.-

نه نکن

نه میشناسم..نه بهش باور دارم..

 

اع مرسی"-"

من هستم که کمکت کنم..

سو مقاوت بیخوده
نه؟


اره..

چجوری میخوای کمک کنی؟..به کسی که خودش نیست و دروغیه..؟هوم؟

 

تو خودت نیستی

ولی منکه خودتو میشناسم

تهه بیا برات قصه بگم

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود

دوتا دختر کوچولو بودن که توی یه روستا زندگی میکردن

اون دوتا هر روز با هم بازی میکردن و دوستای خیلی صمیمی برای هم بودن. یه روز خانواده یکی از دختر ها تصمیم گرفتن خونشون رو عوض کنن

جان ته

تو که میدونی چقدر دوس دارم برام قصه بگی
اوه..

دخترک خیلی خیلی ناراحت شد، چند روری غذا نخورد و همش از پدر و مادرش میخواست تصمیمشون رو عوض کنن، اما فایده ای نداشت.

بلاخره روز رفتن رسید و دخترک هنوز نمیدونست چجوری به دوستش این قضیه رو بگه، پس فقط براش یه نامه نوشت و با عذاب وجدان از اونجا رفت..

دخترک خیلی دوستشو دوست داشت...نه؟

دخترک وقتی نامه رو خوند و فهمید دوستش رفته اونم انقدر بی خبر خیلی خیلی ناراحت شد و روی روحیاتش تاثیر گذاشت.

تا ماه ها دنبال دوستش گشت اما هیچ اثری ازش پیدا نکرد، تقریبا ناامید و افسرده و وجودش پر از نفرت شده بود

نفرت...

اره..خیلی خیلی اونا از بچگی با هم بزرگ شده بودن و مثل خواهر بودن برای هم

پس دردناک بوده جداییشون

دخترک همش به این فکر میکرد که دوستش خیلی خودخواه بوده که اونو اینجوری تنها گذاشته و برای همین نسبت به دوستش حس تنفر پیدا کرده بود.

چند سال گذشت و این دخترک تقریبا دوستش رو فراموش کرده بود، همه چیزاهایی که به اون مربوط می‌شد رو هم همینطور..ولی به غیر از اون نامه..

خب..؟

فکر کنم دوبار اومد⁦ಥ‿ಥ⁩

نه چاگیا

خب بعد

چند سال دیگه گذشت و برای دخترک خواستگار اومد

( ودفف می‌دونم دارم چرت میگم) بعد دخترک پسره رو خیلی دوست داشت و همه چی قرار بر این شد که با هم ازدواج کنن

اما چند روز قبل ازدواج دخترک میفهمه که پسره از قبل یه زن داشته و به این نگفته( فیلم ترکی شد)

اوه مای گاد

و اون دوستش زن قبلیش بوده؟

مطمئنی منه واقعیو میشناسی؟..

اره...با همه وجودم مطمئنم 

ولی من مطمئن نیستم بشناسی..یونو؟..شخصیت واقعی من خیلی گنگه..

فکرشو نکن..

اره دقیقا

بعد دخترک که میفهمه از قصد بخاطر نفرت به کارش ادامه میده و با پسره ازدواج میکنه و زندگی دوستاشو به فاک میدهه

قصه ما به سر رسید

همه قصه ها که نباید قشنگ باشن یه قصه هم چرت و پرت باشه خب:»

قرار نبود قصت سد اند نباشه بچه؟

خیلی هم زیبا بود
دوست کینه ای
خیلیم اموزنده بود 
...اجوشی خیلی خوشش اومد

خدا رو شکر که حال تو خوب کرد :)

انشاالله...ولی شده که تو طرف مقابل تو از دست بدی، و بعدشم کس دیگه ای رو نخوای...؟ نمیدونم...

 

من این مین الیو خیلی بیشتر دوست دارم!

 

+بالا یه کامنت دادم، جواب ندادی، فک کنم ندیدی ش...

:)

اره...شده
ولی بعدم شده توی زمانی که حتی فکرشم نکنی کسی پیدا بشه دنیای سیاه و سفیدتو رنگی کنه


ریلی؟..الی قبلی خیلی حرف میزد..جر


ریلی؟...نه ندیدم
ینی درواقع نیومده

")..اوک..فکرشو نمیکنم..

بخند..

سبا
خوب باش

این سد اند نبود، مسخره بودد

اره.. دوست کینه ای که زندگی دوستشو خراب کرد

تازهه دوستش حامله ام بود:»

از این چرت و پرتا؟

نه بچه

داستانی تو مسخره نیستن

وات د هل...حاملم بود؟کارما میاد سراغش
هه هه

اجوشی هرچی که پسرکش بگه رو دوست داره
یونو؟

اوهوم پوکر-.-

میخوام یه کاری بکنم:")

چه کاری؟

باش..میخندم..

من؟..خوبم 

نه..خوب واقعی

چرا این هست

ارهه بعد اون دخترکه بچه دار نمیشد و چون پولدار بودن رفتن یه بچه بخرن مثل اسباب بازی:» بعد دوستش از فقیری و بیچارگی مجبور شد بچشو بفروشه و به دوستش فروخت..و دوستشو نشناخت:»

 

ای نوو پسرکم آجوشی رو دوست داره:»

وات د فاک....این زیادی فیلم ترکی بود چاگی



چقدر دوسش داره؟

به وقتش همتون میفهمید

فقط باید ی قولی بدید بهم:")

مهدیس..شت

میخوای وبتو ببندی؟

خوب واقعی..سخته..شایدم نشدنی..

شدنیه

همیشه

حرفت بهم امید داد...میدونی این موقعا، تو تنها زمانی کاملا نجات پیدا میکنی، که یا همون ادم نجاتت بده (که احتمالش منفیه) یا یکی جایگزینش بشه. تا اون موقه هنوز دردش، حتی اگرم کم شده باشه، هست

 

سعی میکنم، قول میدم. فقط دعا کن دوباره تصمیمامو به کاف ندم

اینو نمیتونم قول بدم. حس اون آدم ب من دست من نیست. باید دعا کرد دوباره آدم اشتباهیو پیدا نکنم...

:)

دردش خوب میشه..اگه ادم خوبی بیاد سراغت


نه..اینبار تو عاقل تری..پس مطمئنم که کار درستو انجام میدی
نمیکنی...همیشه ادم درستی نمیاد سراغت
ولی میشه کسیو انتخاب کرد که همه چیزش.. و احساساتش واقعی باشه

این جمله خیلی عجیب و جادویی بود، امیدوارم آدم درستی باشه...

 

الی الان خیلی پخته تر و فهمیده تر و با درک تر از احساسات ب نظر میاد...

همه چیز جادوییه..فقط کافیه بهش دقت کنی

و اره..امید همیشه خوبه



:}
نمیدونم..شاید
هممون یه دوره سختو پشت سر گزاشتیم الا..توام خیلی تغییر کردی

میدونمم

میخواستم مسخره تر بشه:»

 

خودش چی فکر میکنه؟

مسخرشم دوست دارم

چون مال تو بود

خود پسرک باید به اجوشیش بگه

میخوام بازم برات از اون عکس سما بفرستم:")

بفرستم؟:")

بفرست...

 

یادت میاد اوژنی به ژنرالش چی گفت؟

اون روز..تو خونه؟

:}




تو اوژنی من یه ژنرال کم حافظه داره...
پس..نه
یاداوری؟

جالبه همه اینایی که میگی راجب اون صادق بود. اون همه چیزش واقعی بود. و منم هنوز مثه احمقا باورش دارم...

اگه دوسش داری...اونم دوست داره..

بهم برنمیگردین؟

خودمم یادم نمیاد

ودف

جر...تو که از من بدتری بیبی

ولی چیزای زیادی بهم گفتن
نه؟

منم دلم واست خیلیییی تنگ شده بودددددد چطوریییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

خونه آبجیم چه گرمه*-*

خوبم عزیز دلم..

خیلی بدین که رفتین...همش از پانی سراغتونو میگرفتم

همیشه درش به روت بازه:)

هی...تو وات هستی؟

اوهوم...

 

اره، ولی من تا همین یکی دو ماه پیش فک کنم هنوزم تغییر نکرده بودم...

تغییرای عظیم حتما زمان زیادی نمیبرن..خیلیا یه شبه تغییر میکنن

چیزای زیاد..نه

نه؟ریلی؟

ن. دلیل موجهی نیست

دوستم نداره. من براش خسته کننده شدم. خیلی وقته تموم شده. ولی خب، ب قول یکی، من هنوزم دارم دنبال دلیل می گردم. یهویی تغییر، یهویی بی رحمی، یهویی فراموشی

همه تلاش مم دارم میکنم که ازش متنفر باشم

خیلی دارم به خودم فشار میارم که حرفا و قولاشو فراموش که هیچی، حداقل یاد خودم نیارم!

تنفر نسبت به کسی دوسش داری غیر ممکنه الای من...

میدونم ممکنه این حرفم خیلی کلیشه ای باشه
ولی ادما..تنهام میتونن خوشحال باشن
و بعد..وقتی دیگه تنها نیستن خوشحالیشون چندبرابر میشه
فراموش کردنم غیرممکنه
ولی بی تفاوت بودن..اونو میشه یه کاریش کرد

شدنی نیست..باورکن نیست")

همین چیزارو گفتی سبا...که ایننجوری شده

چه بخوای
چه نخوای
من درستت میکنم


خیلیییی باحال بودد

اره..جر

گرمههههههه خیلییییییی گرمههههههه هق

شنبه باید برم مدرسهههه وایییی فکک کننن یه دفعه در کلاس باز شه موجود کوشولویی ک لباساش بهش گشادن وارد کلاس بشه بعدم همه بزنن زیر خنده منم اونجا غش کنم از خیجالت هی تنگ میکنم بازم گشاده حرصی شدممم

نمیخندن

غلط میکنن بخندن/:

جونم

حس میکنم امروز بیش از حد تو بیان بودم 

میخوام تو ملا عام بگمش...



___________________________




تو بیان بودن..همیشه بده
ولی نمیخوای پیشم باشی..اینجا؟

ممکنه. اون الان از من متنفره.منم از یه آدمی که چن سال پیش عاشقش بودم، متنفرم و خیلی چیزاشو فراموش کردم.

ولی همیشه از این نقطه ی من و خودش می ترسیدم، و الان لب مرز پرتگاه شم...

 

اره موافقم، ولی بعد یه شکست عمیق، تنهایی خوشحال مطلق بودن مثه یه معجزه میمونه. من تو این بازه ها تا زمانی که جایگزین طرف برام پیدا نشده، حالم کامل خوب نشده.

بی تفاوت بودن...پر تناقض شدم با این بی تفاوت بودنم

خودتو بکش عقب

میدونم که سخته
ولی سعیتو بکن


منم کمکت میکنم
که خوشحال باشی
تا وقتی که اون کسیو که میخوای پیدا کنی
دوستی برای همینه..نه؟:)

دارم فک میکنم این پست جدیده ک گذاشتی چی بگم توش.__.

اوه...هرچی دلت میخواد

چجوری شده؟..منظورت امید کم شدم نسبت به همه چیزه؟..

من درست نشدنیم..")

اره..دقیقا همینه

تو تازه اول زندگیتی...کلی جا داری برای خوشحال بودن

خوندن کامنتای آلا=اشک ریختن از ذوق و غمگینی:»

خوندن کامنتای تو و الا باهم=حس کردن درد تو قلبم برای همدردی و حس خوبی که توصیفش نمیکنم

هرچی دلم میخواد...:")

اره...

چیرو ته؟

 

این همه خط خالی واسه چیهه؟

 

چرا میخوام:»

اینکه دوست دارم گوک



واسه جدا کردن بود بچه


پس کنارم بمون عسلم:)

هم..

اوو..خیلی خوش بینی"-" من نهایتا سی سال عمر کنم ..بعدش باید برام اب معدنی خیرات کنیدXD

نگرانش نباش

میام از قبر میکشمت بیرون

میخوام خودمو بندازم تو پرتگاه، من باید ازش متنفر شم. هر چقدم خاکستر عشقش ته دلم روشن باشه، ولی من باید ازش متنفر شم.

 

چقدر حس عجیب و خوبیه که یه دوستی که مدت ها ازش خبر نداشتی، یهو تو همچین نقطه ای دست شو بهت دراز میکنه. حسش فوق العاده ست.

تو دومین نفری. دیروزم یه دوستی م که خیلی بهش نزدیک بودم و بیشتر از ۶ ماه بود ازش بی خبر بودم، همچین چیزی بهم گفت.

خیلی ازت ممنونم الی :")

الا..تنفر خوب نیست



:)
یادت نره من همیشه هستم...هروقت نیاز داشتی باهام حرف بزنی بدون در خونه من همیشه به روت بازه
و اینکه...خوب باش
:)
من باید ازت ممنون باشم

لازمه بگم منم؟

بیا یه لطفی بکن، من الان از ذوق آب میشم بعد باید آب شدمم بریزی تو کیسه با خودتت ببری:» 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اینم واسه جدا کردنه پس

 

 

چشم:»

نمیدونم شاید لازم باشه..چون دوس دارم بهم بگیش

اب نمیشی..به جات بغلت میکنم و میبرم یه جایی که دست هیچکس بهمون نرسه





چقدر جالبه پس




:)

نوچ نوچ نبش/نقش؟ قبر کار خوبی نیست"-"

جای این کارا برو اب معدنیو خیرات کن ثواب کنی بچه"-"\

نبش فک کنم

به درک ک خوب نیس
یه سبا که بیشتر ندارم


ویسکی خیرات میکنم
هه هه

جیخخخخخخخخخخ نمیدونم چی بگممممممممم

هرچی

تکرار میکنم
هرچی

ارامش مرده رو بهم میریزه بی عدب=-= 

چرا بازم سبا هست"-"

 

جوون باوا سوجو پخش کنXD

همینه که هست

نچچ


اون براشون خوب نیس

بعضی وقتا ولی حسی جز تنفر نمیشه داشت...

 

ممنونم ازت عزیز دلم *-T چشم ^^

تو؟ از من؟ دقیقا برا چی؟؟؟؟

 

راستی تو چن سالت بود؟ یادم نمیاد...

از پسش برنمیای....نرو سمتش



:)
اینکه یه سری دوستیا..سرجاشون میمونن

15..15 سالمه
تو چند سالت بود؟

بریم کتابخونه عمه یونگی دزدی:»

 

 

 

 

ارهه خیلی خیلی جالبهه

عمه یونگی گناه نداره؟






جرر...کیوت عسلی

نهه من میخوام دو جلد دزیره بدزدم، انصاف نیست تو داری من نداشته باشمم:»

 

قرار نشده بود خودم برات بخرم؟




:))

نمیدونم. فقط همه چی خوب تموم شه...حال هر دومون خوب باشه، خاطره شیرینیم برامون بمونه

می بینی تو رو خدا تناقضامو؟ خدایا...

 

خیلی یهویی بود، وگرنه من فک می کردم کلا وب تو بستی رفتی!

 

واو! الی خیلی بزرگ شدی! خیلی بیشتر از سنت! خیلی برات خوشحالم *-* اصلا این نبودی...

بهمن انشاالله میشم ۱۸ :)

یه جایی خوندم..اگه پایان چیزی خوب نبود بدون که اون پایانش نبوده..

پایان همه چیز خوبه
فقط زمان نیازه
همه پر از تناقضن...سو
بهش فکر نکن


نه...بیان جاییه که هم همزمان ازش فراریم و هم دلم برای ادماش تنگ میشه

:}
هی...نه خیلی
هنوزم رفتارای بچگونه زیاد دارم..ای نو..خودمم میدونم مین الی قبلی یه تختش کم بود.
اوه..چند بهمن؟

چرا..خودت بخر..

میرم رمان برباد رفته می‌دزدم

توعم خود عمه یونگی و بدزد:»

 

اینو نده:»

دزیره رو برات میخرم

برباد رفته رو هم خودم برات میخرم
به شرطی که بازم برام ورونیکارو بخونی




چشم

اصن نحوه قانع کردنت تو حلقومم._.

 

 

اهان بعد ویسکی خوبه؟._.

من خیلی قانع میکنم ادمارو 

دست بزن برام


نه
درکل باید برن رو هوا

ممکنه...امیدوارم

 

چرا فراری؟ خیلی نسبت ب جاهای دیگه بهتره که!

 

ولی الان واقعا خیلی دوست داشتنی شدی :) ولی باور کن یکی دیگه رو آوردی تو اکانت خودت! اعتراف کن، چند فروختی اکانت تو؟

۲۲ :)

 

+دارم بحث خریدن دزیره می بینم...

منم میخواممممممممممممممممممم نرهتزنغببنفیهفقعییعقفتبفهبغنغنببمغبغمملعزغمبغم

فیکش البته، خودشو که دارم...

هوم...



نه خب
اینجا برای من پر از خاطراته..چه خوب چه بد
قبلا بدش بیشتر بود..الان نه


ایگو...مرسی:)
هی...ینی قبلا انقد بد بودم؟


بله بله...
ایگو من فیکشو دارم
مخوای بهت بدم؟

میشه جلوی من مین هیو ببوسی، یا اون تو رو ببوسه

نمیدونم جلوی من همو ببوسین دلم آب شه *----T

اومو..من که مشکلی باهاش ندارم

منتظر اوژنیم تا بیاد

نمی‌گفتی هم منتظر بودم کلاس آخرم بشه برات بخونم:»

 

ولیی من بهت شماره دادما

دلم برای صدات تنگ شده هانی...



ای نو
تو بودی که مخمو زدی


چاگیا...درخواست کیس داریم

*دست زدن برات*

افرین فرزندنم"-"

 

 

عا ..بعله بعلهXD

دیکهندد.فرزندنت؟




صحیح

خوبم ~~~•-•

عالی باش..

میفهمم، ایشالا انقد خوباش زیاد شه که بدا رو محو کنه، تو بمون پس :)

 

نه بد نه! الی الان بیشتر با سلیقه م جوره. من که تعیین کننده نیستم!

 

پی دی اف شو که خوندم. چاپی شو میگم. یه مدت نویسنده ش می فروخت...

اره...همین میششه

مطمئن باش


خودمم حسم همینه...


اوه واقعا؟نمیدونستم

استلاحه..توجه نکن

 

"-"

اره اره

عروس دومادو ببوس یالا

دوماد عروسو ببوس یالا

عزعلزعلزغبفثفطققغژ

فک کنم یه اوژنی خجالتی دارمپ

تو یچیزی بهش بگو الا

عه! فک کردم اونو میگی خریدی!

نه..دزیره اصلی...اومو

الننن-.-

بیاا بریم دور دور-.-

مثلا کجا

عه خب وبمم گفتم دیگههه

جمعی از کصخلان بیان قراره بریم پاریس-.-

پاریس؟منم همونجام

جر..

هوی مین هی

ببوسشششششش!!!!! عروس باید خجالتی باشه مگه؟؟؟

بیبی من یکم خجالبتیه..یونو؟

حس دزیره بهم دست داد..

اون جا وسط کافه..

عهه پس کلتت کجاست؟

اونم بیارر

اره...

کلتمو دادم به تو
مثل قلبم
به حرف الام گوش کن

اقااااااااااااااااا چرا همه یه جوریییییییییی رفتار میکنن انگاری من یه ساله؟-.-

بخدا من بزرگم 15 سالمهه-.-

میخوایم بریم پیش گرگا.__.

کوچولویی

اونو که خیلی وقته بهت پس دادمم

پاشو برو کلتت و بیار

اون دیالوگ دزیره رو بگو بعد منم میبوسمت

با کلتم چیکار داری بچه


همون دیالوگ معروف؟
شاید من نتونم مثل تهیونگ دزیره خودمو و کنترل کنم و همونجا...

تهیونگ کلت داشت⁦ಥ‿ಥ⁩

 

ارههه ارهه

تو بگو..خودم پیش قدم میشم

ولی به جونگ کوکیش نمیدتش



اوژنی مدیونی فکر کنی حافظه ندارم...ولی همون دیالوگ ببوسش تا بمیرم؟
درواقع اصلا حافظه ندارم

النن توییتر خیلییییییی سمههههههه یه چیزایییییییییی دارهههههههه😂😂😂😂😂😂😂

یعنییییییی کسی نیست بزنه تو کلم بگه خجالت بکش کم نگاه کن💔💔😂

اره خب..

 

اره همون..اون زیادی احساسیه..به درد من نمیخوره:»

آجوشیا همه آازایمر دارن..

هرچقدر میخوای دروغ بگو
ولی نگو که منو دوست نداری...
میخوای چیکار کنم؟میخوای جلوی کل ادمایی که اینجا زندگی میکنن داد بزنم بهت نیاز دارم
میخوای که همه بفهمن برای تو به هر کس و ناکسی التماس میکنم
اره...
حاضرم واسه داشتنت به هرکس و ناکسی التماس کنم
میخوای برگردم سئول؟میخوی تورو با عشقت تنها بزارم؟
پس منو بکش
برو..جلوی چشمای من ببوسش
اگه میخوای منو بکشی انقدر طولش نده
همینکه...همینکه لباتو روی لب یکی دیگه بزاری..
مرگ منو میبینی
قول میدم بعدش دیگه منو نمیبینی
برو ببوسش تا باور کنم مال من نیستی
ببوسش تا بمیرم
اوژنی



______________________________________________
حالا احساساتی نشو بچه

نیستممم نه ک خودت خیلی بزرگییییی-.-

نیستم؟

بعله جون خودم با اوژنیتم اونجایی-.-

ادرس بده ماهم بیایم بریم ایفل-.-

اره...خخ

خو ادرس بده ماهم بیایم-.-

نمیشه

ناح نیستی-.-

مین الی توشولویه

نچ..

قدرت پاهاش رو بیشتر کرد توی یک ثانیه برگشت و با جراتی که نمیدونست از کجا اومده به سمت تهیونگ دوید بدون اینکه فرصتی برای پشیمانی بده، یقه ی پیراهن سفید رنگش رو کشید و تنش رو به تن خودش مماس کرد، چشمهای خیسش رو بست، یقه ی تهیونگ رو توی مشت هاش فشرد و لبهای دلتنگش رو روی لبهای ژنرالش کوبید... چشمهای تهیونگ تا حد ممکن درشت شده بود، قدرت تکون خوردن نداشت، تمام تنش داغ بود. این لبها، لبهایی نبود که چند ماه پیش حس کرده بود، این لبها خود آتش بود... بهت زده، دستش رو آروم باال آورد و روی کمرش گذاشت. جونگکوک فشار لبهاش رو بیشتر کرد تا تهیونگ رو به خودش بیاره اما این مرد انقدر شوکه شده بود که قطعا باور نمیکرد. چشمهاش رو بست و اجازه داد اشک آروم از گونه اش سر بخوره

 

شدم دیگه فایده نداره:»

باید بگم الان اصلا نمیتونم ادامه بدم...؟

چون متاسفانه منم احساساتی شدم...؟
دوست دارم اوژنی من...:}

کیوتت کیوتت کیوتت

منو احساساتی کردی بنظرت میزاشتم در بری؟

خودت که میدونی منم همینطور..

 

خب حالا رد کن بیاد

توله...به من میگی کیوت؟

نه خب..جای فرار نداشتم
هی..توام همینطور؟
با روند منم همینطور پیش بری دیگه بهت نمیگمش


عه؟چیو؟(خودشو به اون راه میزنه)

اه اه بی ادب

 

چراااا...مین الیی توشولویههه

یاا..

اره الان تو هم کیوت شدی هم خجالتیی

حقته:»

با روند من بیشتر پیش میرم توعم حق نداری بگی نه من بیشتر

 

لباتو:»

چرا جای من خجالتی شدی؟

 

کی گفته من خجالت کشیدم جوجه

حقمه؟ای نو حقمه که اوژنیم به جای دوست دارم میگه منم همینطور..هه هه 
پس بگم من کمتر؟

لبام؟پس اونی که الان روی لباته لبای عمه یونگیه؟
کی گفته من خجالت میکشنم اخه..وقتی رفتم 69..میفهمی

باز این گفت عجب الان کلمو میکوبم ب دیوار-.-

نکوب

نمیگم

من من

نهه تو بگو منم همینطور:»

 

ارهه عمه یونگیه

یایااا وحشی نشو رمانتیک باش از ته دزیره یاد بگیر عهه

دیگه اصلا نمیگم که قرار باشه منم همینطوری بگم

هه هه



اتفاقا من صدبرابر از ت دزیره رمانتیک ترم...یادت که نرفته بیبی؟

_ بوی وانیل میدی...

_ اوه... شکلات خوردم

با قلب مریض من چه کردی اوژنی...؟

_ موهام و دوست داری؟

_ بهت میاد.

_ دوسش داری؟

آروم خندید و سرش رو به چپ و راست تکون داد:

_ موهات من و میکشه...من دیوونه ی اینطوری مردنم...

تو همیشه کسی هستی که منو دیوونه میکنی

اینبارم اینجوری

ما برای هم ساخته نشدیم سروان...

ما آدمهایی هستیم که میخوان قلم سرنوشت و توی سرش خورد کنن و با دست خودشون داستانشون و بنویسن...

فکر کنم تو هم باید نویسنده ی داستان خودت بشی... نفس عمیقی کشید و با خنده ی تمسخرآمیزی ادامه داد:

_برای هم ساخته شدن یه حرف مسخره است، دنیا پره از آدمایی که واسه هم ساخته نشدن تا برای با هم بودن بجنگن...اینطوریه که عشق ارزش پیدا میکنه.

یبار یه پسر بچه بهم گفت برای هم ساخته شدن مسخرست...باید برای باهم بودن جنگید

بهم قول داد...تا هرموقعی که شد براش بجنگه و پشیمون نشه...
مگه نه؟

_ بالاخره خوندنش و ادامه دادی؟ تونستی از فصل شیش بگذری؟ موهاش رو به پشت گوشش هدایت کرد و با لبخند غمگینی جلوش ایستاد: _نمیخوندمش...چون سرنوشتم باهاش یکی بود...چون نمیخواستم باور کنم که ناپلئون میره...

 

چرا انقد افکار این جونگ‌ کوک شبیه منه؟

بهت که گفته بودم

شخصیت تو برام ترکیبی از جومگ کوک تو فیکای مختلفه...که من همشونو دوست دارم

خب بله. مومنت کپی برداری قبول نیست. من بوسه ی مختص خودتون میخوام

Disagree

هی هی

قبولش
کن
جای بقیش تو فضای عمومی نیست
هه هه

•-• 🐥باشه فرزندم~

فرزندم؟عجب

هقققققق بوبخشید

 

آره تو وات هستم پیامم دادم ولی ندیدی😢💔

ایگوو..همه پیامام پاک شده یوک

یبار دیگه پیام میدی؟

باشه الان میدم🥺🥂♥

خجالت بکش چیو میدی؟

اوه... بلاخره فک کنم پیدات کردم لیدی ‌..

چطوری؟(((:

پستای جر دهنده‌ مخصوص من کدوم گورین😂همه جارو ناراحتی گرفته|: و البته دزیره 😂😑

بیخی اینا...

ای میس یووو

شناختی؟((:

هی...سلام

ناراحتی؟..نه خیلی
و دزیره..؟اره خیلی

نه خب
کیستی...؟

پارسال خواهر امسال غریبه

رایام 😀😂

کلاغا خبر اوردن دلت برام تنگ شده بود منم دیدم دارم از دلتنگیت میمیرم اومدم ببینم چخبره‌.... (((:

شت..رایای من...خوبی؟

پانی نقش کلاغو داره؟😂
هی...نمیتونم بگم چقدر دلتنگت بودم
حالت چطوره
چخبر

مرسی*^*

پانی نگفت خودم کامنتا رو خوندم فهمیدم 😂

تو چطوری؟ بد نیس خوبه مرسی(:♡

سرم یه مقدار شلوغه برای همین دیر اومدم پیشت درسام زیادن نتمم محدود|: مودم هم عن شده همش قرمزه ادم دوست داره بزاره اونجاش/:...

تو چطور؟ امسال انتخاب رشته داری چه رشته ای برمیداری؟

عجبا😂

منم اوکیم...
اهن..اوکیه

نمیدونم..احتمالا تجربی فاکی..با اینکه دوسش ندارم

بعله مردم اصن حافظه خوبی ندارن 😒

اصلا نیا تجربی از من به تو نصیحت 😐😐😐😐

هر رشته ای دوست داری بروووو من اگه میرفتم انسانی الان کلی برد کرده بودم ولی ریدمانه به اعصابم اومدم تجربی|: اخر کنکور هممون هم یه نتیجه اس ریدمان|:

نیگا تو خیلی حق میگی 

بزا بهت مدال بدم

آخه جواب پیامای منو اصلا میدادی !؟؟●~●\ نمی دونم ...فکر کردم باهام قهر کردی یا ناراحتی دوست نداری بیام سمتت ●~●💔🥺برای همین دیگه پیام ندادم🥺💔💔💔 خودتم که وبم نمیای ...چی بگم ... خودمم از دیدن در و دیوار وبم خسته شده بودن کم و بیش میام دیگه . اگه بیان هم سرگرم نوشتن می شم ...امیدوارم 😊💜

درواقع الان تازه دیدمش چاکلت..

معلومه که باهات قهر نیستم
بیا...دلتنگتم

امتحاناتتون تموم شده؟؟•~•

🥺👐❤

درست همین امروز

🥲🥺🤧فینن~~

من هنو ۴ تا امتحانم مونده 🥲 و پشت هم هست !! این هفته تا آخر ۳۰ ام !!!

خودت خوبی ●~●؟؟ جوجه رو همه یادشون رفته 😔🥺🐥 تصمیم گرفته شد توسط داستانی غم انگیز خورده شدن و بریون شدن توسط پیشی این محفل  عزیزان رو که ترک شده امیدواره بقیه به یاد داشته باشند در قرن های آینده و نوادگانشون=3= جوجو پرررر /:○:\

دقیقا مثل من..پشت هم

من خوبم...نه همه نه..من نه
غم انگیز بود

🥲فردا امتحانم شروع میشه🤧🥺💔خدا تونه زود تر تموم بشه چون می خوام برم سراغ داستان نویسیم و ایده های داستانیم😂🥺👍

●3● اوره اصلا معلومه زیاد دلت برای جوجه تنگ شده !!

•-•~ غم انگیز تر از همه اینه که ببینی کسی نی ...

هی..خوب بود؟

تو یه چشم به هم زدن تموم میشه..نگرانش نباش
معلومه که شده جوجه:)
نه..نیست

اوره●~●\  فردا همینطور تا پنج شنبه قطاری هوهو چی چی  پشت هم امتحان دالممم/:○:\🤧🥺🐥🔥* جوجه جزغاله می شود *

●~●\بوشه~☆

-~- .... نیومم~

پس چی غم انگیز تره؟؟/:~:\ 

اگه بخوان بگم زیبا ترین رُمان یا فن فیکی که تا حالا خوندم لونای تاریکی از چانبک بوده🥺🥺🥺😔🥺🤧🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥بی نهایت قشنگ بود !!

میدونم خیلی سخته چاکلت


خیلی چیزا...
هربار خواستم بخونمش یادم رفته

/:~:\ خیلی وقت بود کسی اینطوری صدام نکرده بود 🥺🌸🫀...

 

اوهوم میدونم ... 

 

بی نهایت قشنگه مینی •-•\ حتما بخونش تو واتپد لونای تاریکی از چانبک به شدت روحم رو ربود •-• نمی تونم از ذهنم خارجش کنم به شدت قشنگ بود همون ۱ بار که خوندم عمیق بود ...فکر نکنم هرگز یادم بره 🥺☄🔥

دوسش داری؟



هوم...


خلاصش چیه؟

چقدر دلم برای اسم اولم و گذشته تنگ شده بود ... خیلی وقته با کسایی که آشنا شده بودم دیگه نیستن و جای خالیشون همچنان خالی مونده .. مینی ...فقط تو موندی ..●~● هلو گرگی خیلی وقته نی ..شاید م دوست نداره دیگه بیاد ... نمیدونم خیلی وقته فقط حس می کنم خودمم و خودم ... سکوت خلوتگاه لونه وبلاگ سردم رو هیچی گرم نمی کنه /:-:\ هعیی .. گاهی سر میزنم نمیدونم داستانی که می نویسم امیدوارم خوب بشه بعد  به فرم pdf درمیارمش

هلو گرگی کیبود؟

من هستم چاکلت..هروقت بخوای")

اوهوم مگه میشه اسمی که نویسنده سویت برام انتخاب کرده بود رو دوسش نداشته باشم ...فقط دوست داشتم ازش محافظت کنم 🥺🐥🌱وگرنه اینو اسم رو خیلی دوستش دارم 🥺💓

 

خلاصش .... نمی تونم بگم  چون زیادی کُشده هست مینی •○•!!! هیچ کدوم از پارت هاشو نمیشه خلاصه کرد از بس خوب بود قلم نویسندش!!🥲🌱🌾

خیلی قشنگه....


عجب..پس حتما باید بخونمش

...•-• مینی !!!

هلو گرگی هلنا بود ....

🥺🐣👐چاکلت مینی دوست /:○:\❤🥺

جانم

عجب...
مینیم همینطور")

اوهوم مینی باید لونای تاریکی رو بخونه /:☆:\!!!

 

بخل🥺🐥👐

حتما میخونه:)



از هلو گرگی خبر نداری؟

🥺☺🐥

 

نوج با من حرفی نمیزنه ...اصلا وبشو نمیدونم کجاست ...دیدم ناراحته انگار از منم هیچ کاری از دست منم دیدم بر نمیاد ☹🥺💔🤷‍♀️ خیلی وقته زیاد با کسی حرف نزدم ...

کیوت...



ناراحته؟خخ
هی چاکلت..بیا پیش خودم
هوم؟

نمیدونم ناراحته یا نه 🤷‍♀️🍩 با خودت ببرش بیرون دونات بخر براش حالش ساید خوب شد /:-:\ ..🥺🍩جای منم دولوپی خودت بخور!! دور لباتم مراقب باش مینی شوکولاتی نشه •p•

 

●-● کجا بیام؟ همینجا هستم /:-:\ 

هوم؟@-@

نیست...میفرستم جلو در خونش چاکلت ولی خودم نمیرم..نصفشم خودم کش میرم.هوم؟

اگه شد چیکارش کنم؟


بیشتر

خب خدارو شکر /:-:\

اوکی تو نرو مینی •3• 😂😂🌸 ارهههه خودتم نصفشو بخور دولوپی !!

اگه شوتولاتی شد لبات ..•-• * قورت دادن آب گلوش و چشاشو گرفتن و به جای دیگه ای نگاه کردن * خو..ب می تونی خودت با زبونت لیس بزنی لبات شوکولاتا رو بخوری ! آخه حیفه ~•~•~ اگه هم دوست نداری دستمال بگیر مینی لباشو پاک کن 🙄🥺👈👉

 

چی بیشتر ؟؟/•-•\

هوم

عه؟پس اصلا نمیخورمش


گفتم بیشتر بیا

خودت خوبی مینی ؟؟●3●

 

●~●؟؟ چلااااااااااا/:○:\!!!! نعع نععع/•○•\ اگه نمی خوریم بده من دونات چوچولاتی رو بخورم /:○:\!!!🥺🍩

 

بوشه بیشتر مویام :3:

اره خوبم چاکلت


بیا بخورش


خوبه

/☆~☆\ زوقیدن 

>○< جیککککککک~~~~🐥

 

مینی کجا می خوای بری 🥺👈👉

منم با خودت ببر /•~•\ بزار بیام تو کوله پشتیت قایم  میشم باهات میام ●~● 🥺مینیییی

کیوتی...



همم..تو بگو کجا بریم؟
نه بغلت میکنم چاکلت

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
𝘾𝙝𝙤𝙤𝙨𝙚 𝙮𝙤𝙪𝙧 𝙡𝙖𝙨𝙩 𝙬𝙤𝙧𝙙𝙨, 𝙩𝙝𝙞𝙨 𝙞𝙨 𝙩𝙝𝙚 𝙡𝙖𝙨𝙩 𝙩𝙞𝙢𝙚
'𝘾𝙖𝙪𝙨𝙚 𝙮𝙤𝙪 𝙖𝙣𝙙 𝙄, 𝙬𝙚 𝙬𝙚𝙧𝙚 𝙗𝙤𝙧𝙣 𝙩𝙤 𝙙𝙞𝙚
𝐡𝐨𝐦𝐞𝐨𝐰𝐧𝐞𝐫𝐬